0
سبد خرید شما خالیست!
میتواند برای مشاهده محصولات بیشتر به صفحات زیر بروید

خرج کردن برکت نمی آورد...

در سفری به کشورهای حاشیه خلیج فارس با خانمی اصفهانی همسفر بودیم که مدیرعامل یک شرکتی بود که درآمد سالیانه خوبی داشت. او با آن درآمد نیازی نبود که نگران هزینه های سفرش باشد و می توانست به راحتی خرج کند و لذت ببرد.

نکته ای که به شدت مرا جلب کرد این بود که آنقدر به سفر و تمهیدات آن و کاهش هزینه ها فکر کرده بود که با خود پلوپز و برنج و انواع کنسروها، حتی نان و پنیر هم آورده بود تا مجبور نشود برای تهیه غذا هزینه نماید.

حتی در خرید سوغاتی هم همراه تیم نبود و به تبع آن خرید زیادی هم انجام نداد.

شما حتماً آدم های ثروتمند زیادی را می شناسید که در خرج کردن بسیار دقیق هستند و پول خود را براحتی خرج نمی کنند و همیشه به فکر روز مبادا هستند و براحتی برای خرید تصمیم نمی گیرند. ممکن است خیلی از ما این افراد را در زمره افراد خسیس ببینیم.

ما شاید افرادی که دست و دل باز هستند و بی فکر و راحت خرید می کنند را بیشتر ارج بنهیم و بیشتر دوست داشته باشیم. اما واقعاً باید اینگونه باشد؟

پیش از این درباره ساختارهای ذهنی مختلف در مورد پول صحبت کرده ام. اما این بار نوع دیگری از ساختار ذهنی را می خواهم بیان کنم که برای خودم گره ای بود که بالاخره باز شد.

بعضی از ذهن ها ساختاری دارند که فکر می کنند هرچقدر خرج کنند، سرمایه گذاری کنند و پول را در حساب بانکی نگه ندارند، بهتر است و باعث می شود که برکت پول بیشتر شود. اصطلاحی که اینگونه افراد دارند این است که ما افرادی سفره دار هستیم. من که دارم سود می کنم بگذار بقیه هم در این سود سهیم باشند. سفره پهن است همه با هم می خوریم.

این بار می خواهم درباره این دسته از افراد صحبت کنم. افرادی که کارآفرین و صاحب بیزینس هستند؛ اما به دلیل غلط بودن ساختار ذهنی که نسبت به پول و درآمد و خرج کردن آن دارند همیشه بدهکارند و در حال گرفتن وام و قرض هستند تا مشکلاتشان را حل کنند. این افراد حتی در نگاه دیگران ممکن است افرادی گشاده دست و سخاوتمند دیده شوند که پولی که دارند را بی حساب خرج می کنند. اما همین افراد در برهه هایی از زندگی به شدت به مشکل می خوردند و بدهکاری بالا می آورند.

اصطلاحاً به این افراد می گوییم که ذهن بدهی ساز دارند. این افراد حتی اگر درآمدهای بالایی هم داشته باشند به دلیل عدم مدیریت درست منابعی که در اختیار دارند همواره به سوی ناکامی و شکست قدم بر می دارند.

در ذهن این افراد این جمله همیشه به اشتباه تداعی می شود که خرج کردن برکت می آورد.

اما دوستان خرج کردن زیاد و بی محابا و بدون استراتژی شما را روز به روز فقیر تر می کند.

هنگامی که ملکه الیزابت به تخت سلطنت انگلستان رسید کشور وضعیت اقتصادی نابسامان و آشفته ای داشت. از طرفی جنگی قریب الوقوع با اسپانیا کشور را تهدید می کرد. وزیران و مشاوران از ملکه می خواستند که ارتشی را آماده کند و به جنگ بفرستد تا جلوی پادشاه اسپانیا را بگیرد. اما الیزابت به دنبال صلحی بود که بتواند پایه های انگلیس بخصوص اقتصاد را بازسازی کند. ریخت و پاش برای جنگ گرچه قدرت انگلستان را در اروپا به رخ می کشید؛ اما در طولانی مدت باعث فروپاشی می شد؛ بنابراین الیزابت هرگز امیدوار نبود بتواند در جنگ دوام بیاورد و پیروز شود. در واقع جنگ تهدیدی برای ثباتی بود که الیزابت برقرار کرده بود.

بنابراین، از روش هایی هوشمندانه با هزینه کمتر برای جنگ غیر مستقیم با دشمنانش استفاده کرد. او می دانست نقطه ضعف اسپانیا اقتصادش است؛ بنابراین مخفیانه به اقتصاد این کشور ضربه زد. اسپانیا ناوگان حمل و نقل دریایی داشت و برای آنکه بتواند وام های سنگینی که از کشورهای دیگر گرفته بود پرداخت کند باید امنیت ناوگان دریایی خود را بالا نگه می داشت. ملکه به دزدی دریایی مخفیانه مأموریت داد که هر از گاهی به کشتی های اسپانیا حمله کند. به این ترتیب با هر بار تهدید دزد دریایی، نرخ بهره وام های فیلیپ بالا می رفت و به همین خاطر جنگ با انگلستان به تعویق می افتاد.

همچنین الیزابت از یک سازمان اطلاعاتی و جاسوسی استفاده کرد تا او را از کوچکترین تصمیمات فیلیپ باخبر سازند. او می خواست بداند که اسپانیا چه زمانی تصمیم به حمله دارد تا فرصت برای فراخوانی ارتش خود را داشته باشد.

حتی بزرگترین و قویترین کشورها با داشتن بیشترین منابع و ثروت همهٔ تلاش خود را می کنند تا از منابعی که دارند به بهترین نحو ممکن استفاده کنند. خرج کردن بدون استراتژي نتیجه ای جز فقر و فلاکت به بار نمی آورد.

متأسفانه، بعضی از کارآفرینان به اشتباه فکر می کنند برای توسعه و پیشرفت نباید وسواس به خرج دهند و خرج کردن باعث می شود بالاخره یک جایی تیر به هدف بخورد. مثلاً نمونه های زیاد تولید کنند تا یکی حداقل به تولید انبوه برسد. یا همه نقدینگی جاری شرکت را صرف خرید مواد اولیه می کنند و انبارشان را پر میکنند از کالاهایی که ممکن است به هر دلیلی به مشکل فروش بر بخورد. یا هزینه های بازاریابی و تبلیغات زیادی انجام می دهند تا این هزینه های زیاد به ثمر بنشیند. اما بی حد و حصر و بی پایه و بدون استراتژي خرج کردن اگر آب دریا باشد بالاخره به ته خواهد رسید و شما به هدف نمی رسید.

انسانهایی که در فقر زندگی می کنند از محدودیت های خود آگاه هستند و بهترین استفاده را از منابع در دسترس خود می برند و پیوسته دست به خلاقیت می زنند. توجه داشته باشید نیاز، تأثیری قدرتمند بر خلاقیت دارد. مشکل ما با کسانی که در جوامع مرفه زندگی می کنند این است که آنها حس محرومیت و به تبع آن خلاقیت در مواقع برخورد با کاستی ها را از دست می دهند.

بنابراین، حتی اگر پول و امکانات و پشتوانه زیادی دارید، فقیرانه عمل کنید. فقرا ابتکار عمل بیشتری دارند و نوآوری اغلب برایشان سرگرم کننده است. زیرا ارزش داشته هایشان را می دانند و از محدودیتهایشان آگاه هستند.

گاهی در استراتژی باید قدرت بیشتر خود را نادیده بگیرید و از حداکثر امکانات خود حداقل ها را انتخاب کنید.

حتی اگر صاحب فناوری باشید لازم است به شیوه دهقانان مبارزه کنید. این گفته به این معنا نیست که خود را خلع سلاح کرده و از مزایایی که دارید استفاده نکنید. بلکه بیاموزید که همیشه آماده رویارویی در شرایطی با محدودیت های فراوان باشید.

در عملیات طوفان صحرا در جنگ آمریکا با عراق، استراتژیست های نظامی آمریکایی از فناوری برتر خود به ویژه نیروی هوایی استفاده کردند. اما به امکانات خود کاملاً اتکا نکردند، بلکه با درسی که از جنگ ویتنام گرفته بودند از خلاقیت خود بهره بردند. به این ترتیب که مانورهای هوایی آنها نوعی حمله فریبنده بود و آنها نیروهای چریکی خود را در جنگ زمینی راهی میدان کردند. ترکیب فناوری و خلاقیت نیروی انسانی سبب موفقیت شد.

در کسب و کارتان به جای رؤیاپردازی درباره اهدافتان و طرح نقشه روی کاغذ ابتدا به امکانات و ابزاری که در دسترس شماست توجه کنید. به این بیندیشید چگونه می توانید خلاقیت بیشتری در استفاده از ابزار موجود داشته باشید. منظور من افراط و تفریط در هزینه نیست؛ بلکه ابزاری که دارید به درستی به کار گرفته شود.

فرض کنید شما صاحب کسب و کاری نو در حوزه گردشگری هستید که برای بازاریابی خود می خواهید استراتژی طراحی کنید. اگر شخصی باشید که فکر می کنید باید از مزایایی که دارید استفاده کنید و هزینه نمایید، آسان ترین پیشنهاد یعنی استفاده از بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر را انتخاب می کنید و چند صد میلیون را هزینه می کنید. اما اگر از محدودیت های خود آگاه باشید کمی خلاقیت به خرج می دهید و با کمترین هزینه سراغ پادکستی می روید که بتواند کسب و کار شما را به جامعه هدف شما معرفی کند.

تعادل بر قرار کردن بین ذهنی که پول را برده فرد می بیند و یا فرد را برده پول می بیند بسیار مهم است. بهینه هزینه کردن و هوشمندانه خرج کردن به این معنا نیست که شما برده پول هستید. بلکه به این معنی است که شما پول و منابع خود را حتی اگر زیاد هم باشد درست و به اندازه و به موقع به کار می گیرید و آن را مدیریت می کنید.

مرد نیازمندی برای درخواست کمک مالی به در خانه ثروتمندی رفت، خواست در بزند که ناگه صدای صاحبخانه را شنید که با تندی به مستخدمش می گوید: چرا چوب کبریت های سوخته را دور ریختی؟

با شنیدن این سخن به بخت بد خود لعنت فرستاده و قصد رفتن می کند که صاحبخانه در را باز کرده و می پرسد: امری داشتید جناب؟

مرد گفت: عرضی داشتم که پشیمان شدم از بیانش…

صاحبخانه: چرا؟ موضوع چیست؟

مرد از نیاز خود صحبت کرده و علت ناامید شدنش را نیز بازگو می کند، صاحبخانه نیز با محبت و گشاده رویی به او کمک می کند، مرد که بعد از ناامیدی کامل به خواسته اش رسیده بود می پرسد شما که از چوب کبریت های سوخته هم نمی گذشتی چطور با من اینگونه سخاوتمندی؟ صاحبخانه لبخندی زده و می گوید: حساب به دینار، بخشش به خروار

این شما هستید که سکان را در دست دارید. پول و منابع تحت سیطره و کنترل شما هستند و هر وقت شما صلاح بدانید به کمک شما می آیند تا شما در کسب و کار خود برای توسعه از آن استفاده کنید.

چوب کبریت های سوخته در هر کسب و کاری وجود دارند و این شما هستید که باید آنها را پیدا کنید تا منابع شما هرچند اندک حیف و میل نشود.

نویسنده: اکرم رمضانی نژاد مرداد ۱۴۰۲